کلام خدا را بخوانید: کتاب مقدس
- چه این شما درباره خدا گوید؟
- چه این شما درباره عیسی گوید؟
- چه این شما درباره مردم گوید؟
- اگر این درست باشد، چه تفاوت آن در زندگی خود را?
- پنج نفر است که شما می توانید اکتشافات خود را با چه کسانی هستند؟
لوقا ۱۰:۱-۴ ۲
۱بعد از این عیسی خداوند، هفتاد نفر دیگر را تعیین فرمود و آنان را دو نفر دو نفر پیشاپیش خود به شهرها و نقاطی كه در نظر داشت از آنها دیدن نماید فرستاد. ۲به آنان فرمود: «محصول فراوان است امّا كارگر كم، پس باید از صاحب محصول تقاضا كنید كه كارگرانی برای جمعآوری محصول بفرستد. ۳ بروید و بدانید كه من شما را مثل برّهها در بین گرگها میفرستم. ۴ هیچ كیسه یا کولهبار یا كفش با خود نبرید و در بین راه به كسی سلام نگویید. ۵به هر خانهای كه وارد میشوید اولین كلام شما این باشد: 'سلام بر این خانه باد.' ٦اگر كسی اهل صلح و صفا در آنجا باشد: سلام شما بر او قرار خواهد گرفت وگرنه آن سلام به خود شما باز خواهد گشت. ٧در همان خانه بمانید و از آنچه پیش شما میگذارند بخورید و بنوشید زیرا كارگر مستحق مزد خود است. خانه به خانه نگردید. ٨وقتی به شهری وارد میشوید و از شما استقبال میکنند، غذایی را كه برای شما تهیّه میکنند، بخورید. ٩بیماران آنجا را شفا دهید و بگویید 'پادشاهی خدا به شما نزدیک شده است.' ۱۰وقتی به شهری وارد میشوید و روی خوش به شما نشان نمیدهند به داخل کوچههای آن شهر بروید و بگویید: ۱۱'خاكی را هم كه از شهر شما به پاهای ما چسبیده است پیش روی شما از پای خود میتکانیم ولی این را بدانید كه پادشاهی خدا نزدیک شده است.' ۱۲بدانید كه آن روز برای سدوم بیشتر قابل تحمّل خواهد بود تا برای آن شهر. ۱۳ «وای بر تو ای خورزین، وای بر تو ای بیتصیدا، اگر معجزاتی كه در شما انجام شد، در صور و صیدون میشد، مدّتها پیش از این، پلاسپوش و خاكسترنشین، توبه میکردند. ۱۴ ولی روز داوری برای صور وصیدون بیشتر قابل تحمّل خواهد بود تا برای شما. ۱۵و امّا تو ای كفرناحوم، میخواستی سر به آسمان بكشی؟ به دوزخ سرنگون خواهی شد. ۱٦«ای شاگردانم: هرکه به شما گوش دهد، به من گوش داده است هرکه شما را رد كند مرا رد كرده است و هرکه مرا رد كند فرستندهٔ مرا رد كرده است.» ۱٧آن هفتاد شاگرد، خوش و خرّم بازگشتند و عرض كردند: «خداوندا، با ذكر نام تو حتّی دیوها تسلیم ما میشوند!» ۱٨عیسی پاسخ داد: «من دیدم چطور شیطان مانند برق از آسمان سقوط كرد. ۱٩من به شما قدرت دادهام كه مارها و عقربها و تمام قوای دشمن را زیر پا لگدمال نمایید و هرگز هیچ چیز به شما صدمهای نخواهد رسانید، ۲۰ولی از اینکه ارواح تسلیم شما میشوند شادی نكنید، بلكه شاد باشید كه اسامی شما در عالم بالا ثبت شده است.» ۲۱در آن لحظه روحالقدس شادی عظیمی به عیسی بخشید و عیسی گفت: «ای پدر، ای خداوند آسمان و زمین، تو را سپاس میگویم كه این چیزها را از خردمندان و دانایان پنهان نموده، به كودكان آشكار ساختی. آری ای پدر، ارادهٔ تو چنین بود.» ۲۲«پدر همهچیز را در اختیار من گذاشته است. فقط پدر میداند كه پسر كیست و همچنین فقط پسر و کسانیکه پسر بخواهد پدر را به آنان مكشوف سازد، میدانند پدر كیست.» ۲۳ عیسی رو به شاگردان خود كرد و به طور خصوصی گفت: «خوشا به حال آن چشمانی كه آنچه را شما میبینید، میبینند. ۲۴ بدانید انبیا و پادشاهان بسیاری آرزو میکردند كه آنچه را شما میبینید ببینند، امّا ندیدند و آنچه را شما میشنوید، بشنوند امّا نشنیدند.» ۲۵روزی یكی از معلّمین شریعت آمد و از راه امتحان از او پرسید: «ای استاد، چه باید بكنم تا وارث حیات جاودان شوم؟» ۲٦عیسی به او فرمود: «در تورات چه نوشته شده؟ آن را چطور تفسیر میکنی؟» ۲٧او جواب داد: «خدای خود را با تمام دل و تمام جان و تمام قدرت و تمام ذهن خود دوست بدار و همسایهات را مانند جان خود دوست بدار.» ۲٨عیسی فرمود: «درست جواب دادی. این كار را بكن كه حیات خواهی داشت.» ۲٩امّا او برای اینكه نشان دهد آدم بیغرضی است به عیسی گفت: «همسایهٔ من كیست؟» ۳ ۰عیسی چنین پاسخ داد: «مردی كه از اورشلیم به اریحا میرفت، به دست راهزنان افتاد. راهزنان او را لخت كردند و كتک زدند و به حال نیممرده انداختند و رفتند. ۳ ۱اتّفاقاً كاهنی از همان راه میگذشت، امّا وقتی او را دید از طرف دیگر جاده رد شد. ۳ ۲همچنین یک لاوی به آن محل رسید و وقتی او را دید از طرف دیگر عبور كرد. ۳ ۳ پس از آن یک مسافر سامری به او رسید و وقتی او را دید، دلش به حال او سوخت. ۳ ۴ نزد او رفت، زخمهایش را با شراب شست و بر آنها روغن مالید و بست. بعد او را برداشته، سوار چارپای خود كرد و به كاروانسرایی برد و در آنجا از او پرستاری كرد. ۳ ۵روز بعد دو سکّهٔ نقره درآورد و به صاحب كاروانسرا داد و گفت: 'از او مواظبت كن و اگر بیشتر از این خرج كردی، وقتی برگردم به تو میدهم.' ۳ ٦به عقیدهٔ تو کدامیک از این سه نفر همسایهٔ آن مردی كه به دست دزدان افتاد به حساب میآید؟» ۳ ٧جواب داد: «آن کسیکه به او ترحّم كرد.» عیسی فرمود: «برو مثل او رفتار كن.» ۳ ٨در جریان سفر آنها، عیسی به دهکدهای آمد و در آنجا زنی به نام مرتا او را در خانهٔ خود پذیرفت. ۳ ٩آن زن خواهری به نام مریم داشت كه پیش پاهای عیسی خداوند نشست و به تعالیم او گوش میداد. ۴ ۰در این هنگام مرتا به علّت كارهای زیادی كه داشت نگران و دلواپس بود. پس نزد عیسی آمد و عرض كرد: «خداوندا، هیچ در فكر این نیستی كه خواهر من مرا رها كرده تا دست تنها پذیرایی كنم! آخر به او بفرما بیاید به من كمک كند.» ۴ ۱امّا عیسی خداوند جواب داد: «ای مرتا، ای مرتا، تو برای چیزهای بسیاری دلواپس و ناراحت هستی. ۴ ۲امّا فقط یک چیز لازم است: آنچه مریم اختیار كرده از همه بهتر است و از او گرفته نخواهد شد.»Read More










